باز هم تهدید های خارجی به حداکثر رسید و باز هم شاهد عقب نشینی سران قدر قدرت جمهوری اسلامی در کنار تهدید های پوشالی سران ساندیسی سپاه هستیم.
چیزی که این وسط ارزش ندارد جان و مال مردم است به طور خلاصه میخواهم عاقبت جنگ و سازش کودتاگران و آمریکا را در ذیل بیاورم:
جنگ با آمریکا و اسراییل گزینه ناگزیری است چون سران ایران و اسراییل با تفکر آخرالزمانی خود میخواهند زمینه ساز آرماگدون شوند. آمریکا ایران اتمی را نمی تواند تحمل کند و ایران هم برای تکمیل شدن قدرتش ناگزیر از اتمی شدن است حال به هر قیمتی.
چیزی که در سخنان سرداران سپاه زیاد به چشم میخورد گسترده شدن آتش جنگ در صورت حمله آمریکا به ایران است که مشخصا منظور اسراییل است حال که این سرداران احمق نیستند و میدانند که اسراییل در صورت به خطر افتادن موجودیت به راحتی می تواند به ایران حمله اتمی کند و آنوقت از ایران چیزی باقی نمی ماند نه من نه شما نه برادران ساندیس خور.
اینکه اسراییل مشتاق حمله به ایران در این برهه از زمان است اینست که مطمئن است ایران هنوز بمب اتم ندارد و نهایتا بتواند به اسراییل حمله موشکی کند که با سپر ضد موشک پاتریوت تقریبا صدمه خاصی نمی بیند از طرفی ناوگان هوایی ایران هم به قدری فرسوده است که توان مقابله به مثل با هواپیماهای جدید آمریکا را ندارند و از طرفی تعداد هواپیماهای ناوهای جنگی آمریکا بیش از تعداد کل هواپیماهای آماده خدمت ایران است.
گزینه ضعیف سازش سران آمریکا و ایران است سازشی که زمان زیادی طول نخواهد کشید چون تنها باعث خریدن زمان توسط کودتاگران و ساخت بمب اتمی یا تهیه آن از پاکستان خواهد شد با سازش آمریکا و ایران باز هم تنها قربانیان این گزینه مردم هستند . حکومتی که از پشتوانه مردمی بهره مند نباشد ناگزیر است به کشورهای قدرتنمد امتیاز بدهد و در طرف مقابل مردم را سرکوب کند . مطمئنا این نیمچه آزادی هایی هم که در ایران هنوز وجود دارد در آن زمان دیگر نیازی به وجود ندارد، در عوض تمام درآمد کشور صرف تهیه سلاح اتمی خواهد شد تا روزی که جنون افراطی اینها باعث استفاده از آن بمب اتمی شود و ادامه ماجرا هم مانند بالا.
به هر حال با توجه به انزوای ایران در مجامع بین المللی، کم و بیش اجماع جامعه جهانی بر توقف حکومت ایران است توقفی که با تحریم های گسترده فعلا کند شده است اما هنوز و به لطف پول سرشار نفت ادامه دارد.
تنها نکته ای که در این معادلات گنجانده نمی شود قدرت مردم ایران و در واقع جنبش سبز است . اینکه جنبش سبز تا چه حد می تواند حکومت قعلی را کنترل و از صحنه روزگار محو کرده و حکومتی دموکراتیک با سیاستی عاقلانه را بر سر کار بیاورد و افکار پلید انجمن حجتیه را به طور کامل حذف کند.
به نظر من نه جنگ به نفع مردم است نه سازش و تنها ابزار برای حفظ ایران و ایرانی حذف حکومت نظامی اسلامی ایران است و بس.
چیزی که این وسط ارزش ندارد جان و مال مردم است به طور خلاصه میخواهم عاقبت جنگ و سازش کودتاگران و آمریکا را در ذیل بیاورم:
جنگ با آمریکا و اسراییل گزینه ناگزیری است چون سران ایران و اسراییل با تفکر آخرالزمانی خود میخواهند زمینه ساز آرماگدون شوند. آمریکا ایران اتمی را نمی تواند تحمل کند و ایران هم برای تکمیل شدن قدرتش ناگزیر از اتمی شدن است حال به هر قیمتی.
چیزی که در سخنان سرداران سپاه زیاد به چشم میخورد گسترده شدن آتش جنگ در صورت حمله آمریکا به ایران است که مشخصا منظور اسراییل است حال که این سرداران احمق نیستند و میدانند که اسراییل در صورت به خطر افتادن موجودیت به راحتی می تواند به ایران حمله اتمی کند و آنوقت از ایران چیزی باقی نمی ماند نه من نه شما نه برادران ساندیس خور.
اینکه اسراییل مشتاق حمله به ایران در این برهه از زمان است اینست که مطمئن است ایران هنوز بمب اتم ندارد و نهایتا بتواند به اسراییل حمله موشکی کند که با سپر ضد موشک پاتریوت تقریبا صدمه خاصی نمی بیند از طرفی ناوگان هوایی ایران هم به قدری فرسوده است که توان مقابله به مثل با هواپیماهای جدید آمریکا را ندارند و از طرفی تعداد هواپیماهای ناوهای جنگی آمریکا بیش از تعداد کل هواپیماهای آماده خدمت ایران است.
گزینه ضعیف سازش سران آمریکا و ایران است سازشی که زمان زیادی طول نخواهد کشید چون تنها باعث خریدن زمان توسط کودتاگران و ساخت بمب اتمی یا تهیه آن از پاکستان خواهد شد با سازش آمریکا و ایران باز هم تنها قربانیان این گزینه مردم هستند . حکومتی که از پشتوانه مردمی بهره مند نباشد ناگزیر است به کشورهای قدرتنمد امتیاز بدهد و در طرف مقابل مردم را سرکوب کند . مطمئنا این نیمچه آزادی هایی هم که در ایران هنوز وجود دارد در آن زمان دیگر نیازی به وجود ندارد، در عوض تمام درآمد کشور صرف تهیه سلاح اتمی خواهد شد تا روزی که جنون افراطی اینها باعث استفاده از آن بمب اتمی شود و ادامه ماجرا هم مانند بالا.
به هر حال با توجه به انزوای ایران در مجامع بین المللی، کم و بیش اجماع جامعه جهانی بر توقف حکومت ایران است توقفی که با تحریم های گسترده فعلا کند شده است اما هنوز و به لطف پول سرشار نفت ادامه دارد.
تنها نکته ای که در این معادلات گنجانده نمی شود قدرت مردم ایران و در واقع جنبش سبز است . اینکه جنبش سبز تا چه حد می تواند حکومت قعلی را کنترل و از صحنه روزگار محو کرده و حکومتی دموکراتیک با سیاستی عاقلانه را بر سر کار بیاورد و افکار پلید انجمن حجتیه را به طور کامل حذف کند.
به نظر من نه جنگ به نفع مردم است نه سازش و تنها ابزار برای حفظ ایران و ایرانی حذف حکومت نظامی اسلامی ایران است و بس.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر