عدل و برابری
عشق و برادری
شدند شکار کفتاران تو
میشناسی پدر؟ اینها همه زاییده تواند
دین شد زبون و خرد
زندان شد پر از عدو
این دشمنان تو که همگی پیمبرند
خشمگینی پدر؟ اینها همه زاییده تواند
اخم شد حکمت ما
وهم شد چیره به ما
این وهم و اخم شدند حاکمان ما
حق میدی پدر؟ اینها همه زاییده تواند
آزادی و هنر
فرهنگ و دین و فر
بازیچه پسرانت خفقان و خفتند
بیداری پدر؟ اینها همه زاییده تواند
آرمان سبزمان
آیین شادمان
خشک شد ز غمباد اساطیر تازیان
غمگینی پدر؟ اینها همه زاییده تواند
چشمان مادران
غمگین و آه کشان
مایوس ز بازگشت فرزندانشان
معصومی پدر؟ اینها همه زاییده تواند
۲ نظر:
زاییده پدر ؟؟؟
پس ما چکاره ایم؟؟؟
پدر فقط راه را برای فرزندانش باز گذاشت.
آزادی یک راه به معنای عبور از آن نیست.
پدر گناهی ندارد.
پدر گناهی ندارد زیرا که سیاهی ها بخشی از وجود پدرند نه زاییده او...
فرزندان مومی هستند در دستان پدر
هر آنچه او بسازد از ایشان چه هیولا چه فرشته
و او هیولا ساخته
آیا باز معصوم است؟
ارسال یک نظر